سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر مردمان روزگارى آید که جز سخن چین را ارج ننهند ، و جز بدکار را خوش طبع نخوانند ، و جز با انصاف را ناتوان ندانند . در آن روزگار صدقه را تاوان به حساب آرند ، و بر پیوند با خویشاوند منّت گذارند ، و عبادت را وسیلت بزرگى فروختن بر مردم انگارند . در چنین هنگام کار حکمرانى با مشورت زنان بود ، و امیر بودن از آن کودکان و تدبیر با خواجگان . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 1  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 2809
 
ریزه میزه
 
مادر مهربان
نویسنده: ریزه میزه(شنبه 85/9/11 ساعت 2:42 صبح)
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟

مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود .

 



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مادر مهربان
: یکی از بستگان خدا
درویشی که به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده شد
کولی زمان
نیکی ما به دیگران ازائی ندارد

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
ریزه میزه
ریزه میزه

|| لوگوی وبلاگ من ||
ریزه میزه

|| اوقات شرعی ||